راه حل مشکلات رفتاری

معمولا در زندگی روزمره اتفاقاتی میفته که خیلی از آدم انرژی میگیره تو این وبلاگ سعی داریم دنبال راهکار بگردیم!

راه حل مشکلات رفتاری

معمولا در زندگی روزمره اتفاقاتی میفته که خیلی از آدم انرژی میگیره تو این وبلاگ سعی داریم دنبال راهکار بگردیم!

بی احترامی به والدین

معمولا بی احترامی به والدین بی علت نیست. اما هدف این مقاله بررسی مسببات این رفتار نیست بلکه یادآوری آثار زیان بار این عمل است.اطلاق عنوان زیان بار به آثار این رفتار را باید جدا از بار منفی و  متهمانه آن در نظر گرفت.اینکه قرآن به عنوان کتابی که از سنن الهی حکایت می کند احترام به والدین را تأکیداً سفارش می کند به معنی این نیست که خداوند عادل یک جانبه طرف والدین را گرفته باشد و والدین را جدا از نوع رفتارشان (که معمولاً آزار دهنده هست) مستحق احترام دانسته باشد.این تحذیر قرآن تنها یک اعلام خطر است مثل بقیه موارد. خیلی ها به اشتباه تصور می کنند احترام به والدین جنبه حقوقی دارد به این معنی که اگر آنها نیز حقوق ما فرزندان را رعایت نکنند ما حق داریم متقابلاً این حق را از آنان سلب کنیم و خدای نکرده با بی ادبی حقوق مسلوب خود را بازپس گیری کنیم.این اشتباه رایج مثل آن می ماند که مستأجری  بخواهد در جهت تلافی بدرفتاری صاحبخانه خانه را بر سر خود و اهل و عیالش خراب کند.

حساب والدین از دیگران جداست نه به خاطر اینکه آنها خیلی خوبند بلکه به خاطر احساس منحصر به فردی که در تمام دنیا فقط این دو نفر نسبت به آدمی دارند.آنها تنها کسانیند که به طور غریزی و غیر قابل کنترل نسبت به فرزندانشان احساس تعلق دارند. تعلق به معنی دوست داشتن نیست.اگر والدینی از فرزند خود نفرت دارند (تصوری که تا فرد پدر یا مادر نشود نمی تواند در موردش قضاوت کند) شاید مهمترین علتش این است که خود آنها هم از والدین خود تنفر دارند یا در اعماق روحشان هنوز اشتباهاتشان را نبخشیده اند.

منحصر به فرد بودن این رابطه مهمترین چیزیست که دو طرف (والدین-فرزند) آن را حس میکنند.عصبانیت از دست آنها خیلی سریعتر به افسردگی کشیده می شود.دژ مقاومت دیگران در برابر خشم شما یک زمان خواهد شکست اما اگر والدین کسانی باشند که عصبانیت (و دیگر احساسات) فرزند را جدی نگیرند آن کس که خرد می شود فرزند است. این تصور ناشیانه را باید از ذهن زدود که:« بقیه مردم پدر و مادری بهتر دارند و این تنها والدین من هستند که در حقم بدی می کنند.» من پای درد دل خیلی جوانها نشسته ام و می توانم با اطمینان ادعا کنم که کسی را ندیدم که تماماً از والدین خود راضی بوده باشد. همین اواخر مردی از مراجعانم جای زخم شکنجه های خویش را نشان می داد که پدرش ( مأموراعتراف گرفتن از جانیان خطرناک دررژیم سابق) برای بیست نگرفتن در انشاء بر روی بدنش ایجاد کرده بود.

سختی های روزگار را می توان به هر صورتی توجیه کرد اما متولد شدن از پدر و مادر ظالم می تواند آدمی را به عدالت خداوند ظنین کند.اینها مقدماتی است برای اشاره به اهمیت موضوع ادامه مطالب بعداً.